عاقبت به خیر
چهارشنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۱، ۰۴:۲۳ ب.ظ
وَ قَالَ علی بن الحسین (ع): إِنَّ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ کَتَبَ إِلَى أَبِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (ع) یَا سَیِّدِی أَخْبِرْنِی بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فَکَتَبَ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ وَ السَّلَام.
حضرت زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: مردی از اهل کوفه نامه ای به پدرم حسین بن علی (علیهما السلام) نوشت که ای سرور من مرا با خبر کن از امری که خیر دنیا و آخرت در آن باشد. پس آن حضرت در جواب او اینگونه نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم. همانا هر کس طلب کند رضایت خداوند متعال را در عوض خشم مردم [ یعنی کاری را که مورد رضای خداوند است انجام دهد حتی اگر در این صورت مردم از او خشمگین شوند ]، خداوند خود امور او را به دست گرفته و از مردم بی نیازش می کند ولی اگر هر کس طلب کند رضایت مردم را در عوض خشم حضرت حق (جل جلاله)، خداوند هم او را به مردم واگذار می کند. والسلام.
«بحار الانوار - ج 75 - ص 127»
- ۹۱/۱۲/۳۰
گفتم به می عشقت کردی تو گرفتارم
گفتی تو شدی شیدا اما ز تو بیزارم
گفتم که سپردم دل بر زلف تو میدانی؟
گفتی که خمش بنشین هرگز نشوی یارم
گفتم ز دو عالم من داغ تو به دل دارم
گفتی برو از پیشم دیگر مکن آزارم